خیلی چیزا توی سرمه. فکرام دارن از همدیکه بالا و پایبن میرن. نمیدونم باید اول به کدوم یکی فکر کنم!
به اینکه تازه فهمیدم توی سه ماه گذشته سه کیلو اضاف کردم و برنامه بزارم یک چهارم کمتر بخورم و شیرینی جات رو بزارم کنار فعلا؟
یا به این فکر کنم که مانتوی جدیدم میخام چه مدلی باشه ؟ که این ساده ترین فکرمه.
به اینکه بازم دارم کتاب اسکاول شین رو میخونم ولی هنوز به اون چیزی که میخام نرسیدم و مدام ذهنم درگیره که اون چی بود ماه ها قبل میگفتم و تاکید میکردم و میشد! بارها و بارها شد! جواب داد. ولی الان هر چی فکر میکنم یادم نمیاد چی بود.
به اینکه ی مدت مدیتیشن کردم و بهتر شدم ولی الان دوباره ولش کردم.
به اینکه نقاشی ماندالا، خطاطی، خیاطی و ویترای چقدر خوبن. ولی گل و گلدون از همه بهتره.
به اینکه وقتی برم توی خونه خودم چی میشه؟ همش باید ناهار و شام درست کنم؟ دیگه کسی نیست بگه چرا در دستشویی بازه؟ چه توهم فانتزی میشه.
به اینکه همچنان و همچنان دارم فایل صوتی گوش میدم و چه لذتها بردم و میبرم. و چقدر دیگه دارم که گوش بدم! ایا واقعا یاد میگیرم؟
به اینکه کرونا کی میره؟ کی میشه بدون ترس و دلهره زندگی کرد؟ چرا مردم ول کردن و عادی ، انگار که نه انگار؟ اموزشگاه و کار و درامدم چی میشه؟
به اینکه : الان حالم خوبه؟ همه چی خوبه؟ من چکار میتونم بکنم که بهتر بشه؟
به اینکه سابقه بیمه رو ندیدم و کی پول میدن؟!
و همه این فکرا دارن توی سرم با همدیگه" ده بیست سی چهل" بازی میکنن.
پ.ن: بی ربطه ولی یاد استیو هاروی میوفتم که میگفت با اسمی خاص صداتون میکنه و اینکه همه فعل ها رو با ضمیر"ما" میگه. درست میگفت.
اینکه ,چی ,ولی ,رو ,توی ,فکر ,به اینکه ,کردم و ,چی بود ,ولی الان ,بیست سی
درباره این سایت